یادداشت خواندنی مهندس سید جواد امامی میبدی پیرامون کشمکش رسانهای اخیر دو تن از کارکنان اداره ارشاد میبد
باسمه تعالی
دایی جان! این نیز بگذرد
اخیرا مصاحبه یکی از هنرمندان میبدی درباره وضعیت سینما وهنرهای نمایشی در یک خبرگزاری ونیز پایگاه خبری شهرستانی منعکس شدکه با جوابیه شدیداللحنی از سوی اداره محترم ارشادمیبد همراه بود.
بی توجه به ادعای دوطرف و صحت وسقم هرکدام،نکاتی تقدیم می شود:
1- فرض کنید سی سال در هنرهای نمایشی حداقل دستی بر آتش داشته باشید و از نویسندگی وکارگردانی گرفته تا داوری جشنواره هایی را بر عهده داشته باشید. تحصیلات مرتبط با آن رشته را هم تامقطع دکتری ادامه بدهید آن وقت بشنوید که همکارتان بگوید شما پیشکسوت محسوب نمی شوید و پیشکسوت کسی است که اثری بافلان ویژگی ها دارد و شما فاقد آنید. چه احساسی خواهید داشت؟
2 - فرض کنید به کسی که از بیست سال پیش در جشنواره های هنری کم و بیش همراهش بوده اید و زمانی با بازیگری در آثار او جوایز استانی و کشوری گرفته اید، بگویند شما اصلا سواد هنری ندارید، عکس العملتان چه خواهد بود؟
3 - فرض کنید کسی سهوا تفاوت ثبت مالکیت معنوی با ثبت ملی را نداند و همکارش این اشتباه سهوی را پیراهن عثمان کند که اعتبار کتابهایت زیر سوال است، چه حالی خواهید داشت؟
4- فرض کنید استادی که وقتی در دانشکده ای تدریس می کنید در کلاس مجاور مشغول تدریس است و اخبار کلاسهایش را از دانشجویان مشترکتان می شنوید از زبان همکارش بشنود اصلا از کجا معلوم فلانی مدرس دانشگاه است!!!
5 - بنده با آقای غلامرضا کارگر که دانشجوی دکتری مدیریت رسانه هستند، رابطه نسبی دارم و امیدوارم این آشنایی مرا از جاده انصاف خارج نکند. مفتخرم از هشت سالگی در گروه تئاترشان فعالیت کرده ام تا دوازده سالگی. بعدا در چندکار کوتاه و نیمه بلند در خدمتشان بوده ام و خلاصه حق استادی به گردن حقیر دارند. از روزی که جوابیه غیر منصفانه اداره محترم ارشاد را دیده ام، علی رغم حسن نیت و آشنایی دورادوری که با نویسنده اش دارم بغضی گلویم را فشرده که جای گفتنش نیست.
حرف گفتنی زیاد است. آن دوست بزرگوار نویسنده جوابیه را هم فردی دیندار و دوستدار هنر و فرهنگ می شناسم. هر چند محل بازگویی اختلافات درون سازمانی را عرصه رسانه ها نمی دانم و معتقدم حتی دشمنی با کسی نباید ما را از انصاف خارج کند. با آن که منفعتی ندارم ولی به حکم اصلحوا بین اخویکم، دست به قلم الکن بردم تا به سهم خود نگذارم این اتفاق ناگوار برای هیچ انسانی در حیطه تخصصی اش رخ دهد که در جواب چند انتقاد هرچند تند و گزنده، حیثیت حرفه ای خود را بر باد رفته بیابد.
به خدا پناه می بریم از شرور نفسانی و مکافات عملی که از ما دور نیست.